چند ماه پیش پدرم عازم سفر مشهد بود ، گاهی با هیت قرانی مردانه شان به انجا میروند  . پدرم خودش میداند برای من چه سوغاتی بخرد . از 16 سالگی هر چیزی را یادداشت میکرد خاطرهایش و چیزهایی که منو برادرم میخواهیم و یا حتی لیست کسانی که باید به آنها سر بزند ! از کودکیم او را با خودکار و دفتر های بزرگش میشناختم و نظمش . یک لیست از کتاب هایی هم دارد که من دوست دارم بخوانم و هنوز نخواندم ( که من حتی خودمم هم نمیدانم و فراموششان میکنم ، بعضی وقت ها بی هدف به کتاب فروشی میرم و زنگ میزنم : بابا ببین چی باید بخونم ) خلاصهه توی این سفر جز اوسنه ی گوهرشاد و دنیای سوفی برای من ، دو جلد کتاب سلام بر ابراهیم را هم برای خودش خرید . 

چیز عجیب این بود که این کتاب را سه بار خواند . راستش من اصلا علاقه به خواندن این کتاب نداشتم اما از اصرار بابا خواندمش . به تمام دوستانم هم گفتم که بخوانند . یه چند تایی هم از من گرفتند و چند صفحه ای را خواندن . در کتاب خانه ی مدرسه هم پیدایش کردیم و قرار شد چند روز بعد که شر المپیاد ها کم شد بخوانند . خلاصه بعد از این همه پر حرفی خواستم بگویم شما هم بخوانید . کتابیست که بعد خواندنش واقعا تغییر میکنید ! باید به شما هم معرفیش میکردم شما هم دوستان منید مگر نه؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیب فرکتال بن بست باز Yvette ادبی رزین سختی گیر کاشت مو بیوگرافی بازیگران Heather Robert خرید و فروش سگ ژرمن شپرد