به طرز عجیبی به سال جدید امیدوارم
البته این امیدواری از 8:30 به بعد شکل گرفت .
صبح و ظهر بس که دلگیر بود حتی نمیتونستم پاشم ، اخه جلو و پشت خونمون باغ داره . وقتی عید میشد همش درختاش شکوفه میداد ، اما امروز صبح که با شوق رفتم پنجره رو باز کردم خبری نبود . میرفتیم باغ و شکوفه صورتی گیلاس میچیدم و میزاشتمش توی تنگ ماهی ها همه ی عشقم به عید برای همین شکوفه ی گیلاس بود یه روز مونده به عید تند تند لباس اتو میزدیم همش میرفتم اینجا و اونجا تا بساط سفره هفت سینو جور کنم
امسال از این خبرا نبود
ساعت هشت که رسید یهو پاشدم تا ببینم از هفت سین پارسال چیا مونده
با هر زحمتی که شد چیدمش . اهنگ شاد پلی کردم و دست به دستمال شدم و میزای خونه رو دستمال کشیدم ( باید اعتراف کنم مامانم با افتخار بهم نگاه میکرد .)
جارو برقی رو کشون کشون اوردم تو اتاق . یه ماهیه که روزی دو بار اتاقمو جارو میزنم . فکر کنم دیگه اون روزای شه ی اتاقم بر نمیگرده .
یه تنگ پیدا کردم ولی ماهی نداشت تصمیم گرفتم توش گل بکارم .
همیشه به ماهیای توی تنگ با عذاب وجدان نگاه میکردم لاعقل امسال از این داستانا خبری نیست . مامانم همیشه برام تعریف میکنه وقتی بچه بودی عادت داشتی دم ماهی ها رو بکنی . به ماهیای خونه خودمون یا بقیه هم رحم نمی کردی خیلی ریز صحنه رو ترک میکنم تا طرفدار حقوق حیوانات شدنه یه ساله ام لکه دار نشه
من یه دفتر اسکرپ بوک دارم نشستم و برای خودم توش باغی که جاش امسال خالی بود رو نقاشی کردم و به این باور پیدا کردم که ادم خودش میتونه حال خودشو خوب کنه !
.
.
.
این امروز من بود . یعنی 8 به بعده من اولش گفتم که برای امسال خیلی امیدوارم
هم برای خودم و هم برای همه ی شماها
سال نوتون مبارک البته پیشاپیش
براتون ارزوی شکوفه های صورتی میکنم . نه روی کاغذ
ارزوی گلدونایی که این موقع ی سال گل میدن .
و ارزوی بوی خاک ! کیه که خوشش نیاد .
و در اخر هم ارزوی پول انقدددد پول که دلتون برای چیزای کوچیکِ قابل حل نگیره .
امسال میخوام بیشتر زندگی کنم . برای شما هم همین ارزو رو دارم
سال خوبی داشته باشید .
میخواستم این پستو فردا موقع سال تحویل بزارم . امان از ذوق زیادی
درباره این سایت