عصر و شب دارد مگر
دلتنگی دست ما که نیست
حرف خود را میزند دل
گرچه عقل نا راضی است
.
.
.
.
سلام .
خواستم بگم میدونم شعرا سر و ته و وزن ندارن . فقط پستش کردم که اگه روزی پیشرفت کردم به چشم بیاد .
اینم یادم نرفته که به چند نفر چند تا معرفی کتاب و یه چالش بدهکارم ( این دختره ی خنگ همش طلبکار و بدهکارو با هم قاطی میکنه ) پس اگه اشتباه گفتم به دل نگیرین واقعا هم این مشکل ابرو بره .
فقط دلم نیومد این عکس ها رو امشب پست نکنم
به روی چشم
راستی چند روزه فکر اینکه یه نویسنده ی خوب شم داره به همه ی رویاهام غلبه میکنه ( مخصوصا رتبه کنکور و وکیل شدن ( که فکر کنم به خاطر زدگی از همون عربیه ))
میشه بازم کمکم کنین؟
یکی بیاد بهم بگه اقا من باید چیکار کنم یه شاعر و نویسنده ی خوب شم ؟
من نمیخوام فقط واسه دل خودم بنویسم . میخوام علاوه بر اون ادمای بیشتری بخوننشون .
ازم انتقاد کنین
زیر همین پست . هم از اخلاق یا چیزی که ازم دیدین و هم از نوشته هام
یه راهم بهم بدین که چجوری پیشرفت کنم
خلاصه که مرسی از اینکه هستین :) دوای درد و مشکل کی بودین شما ؟
درباره این سایت